حبیب

نامم حبیب هست و نشانم حبیب نیست
  • حبیب

    نامم حبیب هست و نشانم حبیب نیست

مشخصات بلاگ
حبیب

من از دیار حبیبم غریب افتادم ...

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تلویزیون» ثبت شده است

شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۰۴ ق.ظ

سینما و طلبه

دیشب اتفاقی کانال تلویزیون رو ساعت دوازده و نیم یه چرخی دادم و دیدم یک شبکه برنامه سینما 7 رو با حضور چهره ای دوست داشتنی داره اداره میکنه ، حضور آقای پناهیان در برنامه راجع به سینما... توجهم رو جلب کرد. مشتاق شدم که گوش بدم. اول مجری میخواست دین داران رو با صنعت سینمای کشور درگیر کنه و بگه اینها در مقابل هم هستند ولی اینقدر آقای پناهیان خوب جوابش رو داد که مجری دیگه تا آخر برنامه نتونست جواب بده ، یه جای دیگه مجری اومد برنامه را به سمت دیگه ای بکشونه که آقای پناهیان گفت اینها بحث های مدیریتی است باید با مدیران مطرح بشه که ما راجع به محتوا اینجا حرف میزنیم ...

خوشم اومد خوب جواب داد ، لذت بردم با این که دیر بود و خوابم میومد

بالاخره باید این حرفا زده بشه دیگه ، ما که دستمون نمیرسه

۲ نظر ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۱:۰۴
حبیب
پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۱۵ ب.ظ

برای خانم تهمینه میلانی

tahminemilani

سرکار خانم میلانی در بخشی از صحبت با برنامه هفت گفتید

چرا فکر می کنیم که فستیوال های دنیا با ما مخالف هستند. مگر آنها بیکارند که به ما الکی جایزه بدهند! چرا دائما دشمن برای خود می تراشیم. اینها همه افسانه است ما باید به خود باوری برسیم که به عنوان یک ایرانی می توانیم بهترین انسان روی زمین شویم.

.

بنده از خودم پاسخی نمیدم که حرفها دارم برایتان ولی توجه شما را فقط به یک صحبت از مقام معظم رهبری معطوف می نمایم. بلکه صحبت های زیادی ایشان دارند در این مورد.

قطعا شما روشن فکر تر از ایشان نیستید و اطلاعات جامعی که ایشان دارند و اخباری که دارند بیش از شما است و آن این است:

تهاجم فرهنگى یک حقیقتى است که وجود دارد؛ میخواهند برروى ذهن ملّت ما و بر روى رفتار ملّت ما - جوان، نوجوان، حتّى کودک - اثرگذارى کنند.

۴ نظر ۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۴:۱۵
حبیب
دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۵ ق.ظ

آقای همسایه

آقو ما دیروز تو یه قبرستونی بودیم دیدیم یه مراسم ختم واس یه بابایی گرفتن گفتیم ما هم شرکت کنیم ثواب داره...
کاکو همه نشسته بودیم ناراحت ، یه هو خونواده زن دوم مرحوم پیداشون شد
آقو دوتا خونواده افتادن رو سرمون نفهمیدم چیتو شد
اونقدر مشت و لگد خورد تو پوزمون , فکمون از 36 جا شیکست
آخرشم از روی ناراحتی اشتباهی مارو جای مرحومو دفن کردن

رفتیم اون دنیا موقع سوال جواب کردن هل شدیم
همو اول سر نام و نام خانوادگی گند زدیم مارو فرستادن شوفاژخونه جهنم
اوجا فقط مُو بودیم و هیتلر ..
تا مارو دید گفت همساده یه دیقه این نامه اعمال منو نگه دار بند کفشمو ببندم
دقیقا همو موقع دوتا فرشتهو اومدن واس بررسی نامه اعمال
دیگه جنگ جهانی افتاد گردن مو ، هیتلرم بهشتی شد
الآن نیم ساعته دارن به خاطر قتل عام تو فرانسه عذابم میدن

یعنی داغــــونم له لهم

۳ نظر ۲۸ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۵
حبیب
يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۱ ق.ظ

شهر موشهای 2

برای مخاطب گرامی وبلاگ قاطی بال پروانه ها که ما را متهم کرد ...

آقا چرا تو شهر موشها زنها حجاب ندارن!؟!؟
چرا گربه ها میتونن مست کنن برقصن و آواز بخونن؟

۱ نظر ۰۶ مهر ۹۳ ، ۰۹:۵۱
حبیب
پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۴:۴۶ ب.ظ

شهر موشهای جدید

این یه عکس از سری جدید شهر موشها است

دقت کنید که این مجری یا خانم خبرنگار موهاش بیرونه و عینک دودی خودشو گذاشته روی سرش ..

اولین چیزی که به ذهن متبادر میشه چیه ؟

این که همه چیز عادی است و یه گزارش معمولی داره تهیه میشه یا یه گپ و گفت ..

اما باید به عمق ماجرا رفت که چه عادی است این به اصطلاح فوکل گذاشتن بیرون مجری و خانم برای بچه ها و همین طور هم شده ، خیلی عادی ، همه چیز هم معمولی است .

این کارتونی است که خودمان می سازیم نباید توقع از کارتن کشور های دیگر داشت .

۵ نظر ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۴۶
حبیب